English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8406 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
private automatic branch exchange U رد و بدل کننده شعبهای اتومات خصوصی مبادله انشعاب خودکار خصوصی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
private branch exchange U مبادله انشعاب خصوصی
pabx U Exchange AutomaticBranch Private تبادل انشعاب خودکار خصوصی
pbx U تبادل انشعاب خصوصی
private automatic branch exchange U یک سیستم تلفن سوئیچینگ خودکار خصوصی که در یک شرکت مخابرات تلفنی رافراهم می اورد و انتقال مکالمه ها را به درون شبکه تلفن عمومی یا خارج از ان کنترل میکند
necessary house U خصوصی
privates U خصوصی
personal U خصوصی
private U خصوصی
informal U خصوصی
off the record <idiom> U خصوصی
jackes U خصوصی
subrosa U خصوصی
private line U خط خصوصی
branch exchange U رد و بدل کننده شعبهای
private detective U کاراگاه خصوصی
private detectives U کاراگاه خصوصی
private property U مالکیت خصوصی
private saving U پس انداز خصوصی
private property U دارائیهای خصوصی
private investigator U کاراگاه خصوصی
private ownership U مالکیت خصوصی
private schools U اموزشگاه خصوصی
private school U اموزشگاه خصوصی
party lines U خط خصوصی تلفن
praivate ownership U مالکیت خصوصی
private talk U صحبت خصوصی
special relativity U نسبیت خصوصی
private sector U بخش خصوصی
private enterprise U شرکت خصوصی
private enterprise U عمل خصوصی
privately U بطور خصوصی
private treaty U معامله خصوصی
very own <adj.> U خصوصی [شخصی]
privatised U خصوصی کردن
privatises U خصوصی کردن
privatising U خصوصی کردن
privatization U خصوصی کردن
privatize U خصوصی کردن
relator U مدعی خصوصی
relator U شاکی خصوصی
privatized U خصوصی کردن
privatizes U خصوصی کردن
privatizing U خصوصی کردن
private eyes U کارآگاه خصوصی
private eye U کارآگاه خصوصی
pillow talk U حرفهای خصوصی
privately leased line U خط اجارهای خصوصی
privy U خصوصی محرمانه
subjective U فاعلی خصوصی
proprietary company U شرکت خصوصی
paticular U خصوصی بابت
passkey U کلید خصوصی
quasi private U شبه خصوصی
quasi private U نیمه خصوصی
in petto U بطور خصوصی
casket U نامه خصوصی
caskets U نامه خصوصی
Citizens' Band U باند خصوصی
semiprivate U نیمه خصوصی
party line U خط خصوصی تلفن
backstage U محرمانه خصوصی
off-the-record U محرمانه و خصوصی
tutor U معلم خصوصی
off the record U محرمانه و خصوصی
private deed U سند خصوصی
private debt U بدهی خصوصی
private cost U هزینه خصوصی
tutors U معلم خصوصی
private corporation U شرکت خصوصی
tutored U معلم خصوصی
private law U حقوق خصوصی
private lessons U تدریس خصوصی
extra tuition U تدریس خصوصی
private tuition U تدریس خصوصی
private tutoring [American E] U تدریس خصوصی
private U اختصاصی خصوصی
personal U منقول خصوصی
camarin U نیایشگاه خصوصی
apsidiole U نیایشگاه خصوصی
private company U شرکت خصوصی
private borrowing U استقراض خصوصی
privates U اختصاصی خصوصی
private benefits U منافع خصوصی
private consumption U مصرف خصوصی
private agreement U قرارداد خصوصی
private enterprises U موسسات خصوصی
closets U گنجه خصوصی
private institutions U موسسات خصوصی
closet U گنجه خصوصی
private employees U کارکنان خصوصی
closeted U گنجه خصوصی
closeting U گنجه خصوصی
private finance U مالیه خصوصی
curtain lecture U صحبتهای خصوصی زن وشوهر
special theory of relativity U نظریه نسبیت خصوصی
sitting in camera U جلسه خصوصی دادگاه
to be privately insured U بیمه خصوصی داشتن
to give private lessons U درس خصوصی دادن
private rate of discount U نرخ تنزیل خصوصی
to have private insurance [cover] U بیمه خصوصی داشتن
behind the stage <adj.> <adv.> U خصوصی [اصطلاح مجازی]
tutors U درس خصوصی دادن به
tutor U درس خصوصی دادن به
private rate of return U نرخ بازده خصوصی
private broadcasting U پخش برنامه خصوصی
backsides U عقب هر چیزی خصوصی
private enterprise U اقتصاد بخش خصوصی
personal staff U ستاد خصوصی فرمانده
backside U عقب هر چیزی خصوصی
principle of exclusion U در مورد کالاهای خصوصی
jurist U متخصص حقوق خصوصی
tutorial U درس خصوصی دادن به
jurists U متخصص حقوق خصوصی
tutorials U درس خصوصی دادن به
tutored U درس خصوصی دادن به
with average U شامل خسارات خصوصی وجزئی
private enterprise U اقتصاد ازاد موسسه خصوصی
marginal net private product U محصول خصوصی نهائی خالص
objectives U علمی و بدون نظر خصوصی
To have selfish motives . to have an axe to grind. U غرض شخصی ( خصوصی ) داشتن
objective U علمی و بدون نظر خصوصی
privy purse U اعتبارمخصوص هزینههای خصوصی پادشاه
private international law U حقوق بین الملل خصوصی
palor U اطاق برای گفتگو خصوصی
committee U هیئت بررسی انجمن جلسه خصوصی
committees U هیئت بررسی انجمن جلسه خصوصی
to keep one's feet on the ground <idiom> U علمی ماندن و بدون نظر خصوصی
offstage U خارج از صحنه نمایش درزندگی خصوصی
privilege cab U درشگه کرایهای که حق دارددر جاهای خصوصی بایستد
table talk U صحبتهای خصوصی و غیررسمی در سر میز غذا مفاوضه
behind the scenes U در پشت پرده دارای اطلاعات خصوصی یا خارجی
to tutor somebody in English U به کسی درس خصوصی در زبان انگلیسی دادن
toll traverse U وجهی که برای عبور از املاک خصوصی پرداخت میشود
qui tam action U دعوی کیفری که واجد جنبه عمومی و خصوصی باشد
personals U بندهایی از روزنامه که درباره اشخاص خصوصی نوشته میشود
eminent domain U قدرت حکومت برای استفاده از اموال خصوصی جهت عموم
introduces U شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند.
introduced U شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند.
introduce U شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند.
ante-chapel U [قسمتی از نیایشگاه خصوصی شبیه گوشواره عرضی کلیسا با فضار ورودی مجزا]
introducing U شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند.
crowding out effect U نرخ بهره را بالامیبرد و سبب کاهش هزینههای سرمایه گذاری خصوصی در اقتصاد میشود
Internet U می را می سازد که اینترنت و اتصالات فروش را آماده میکند تا کاربران خصوصی به آنها دسترسی داشته باشند
Big Brother U دولت یا هر سازمانی که در امور خصوصی و داخلی مردم دخالت و جاسوسی کند و آنها را سختمهار نماید
crowding out effect U اندیشهای که استقراض بسیار زیاد دولت وجوه قابل دسترس وام گیرندگان خصوصی را کاهش میدهد
blind dialling U توانایی مودم برای شماره گیری حتی وقتی که خط به نظر خراب است با استفاده از برخی خط وط خصوصی
led U یک واحد نمایش الفبا عددی متداول که هر گاه با ولتاژبه خصوصی تغذیه شود می درخشد دیود ناشر نور
double coincidence of wants U زیرا هرطرف مبادله باید کالائی را به بازار عرضه کند که طرف دیگر مبادله به ان نیاز دارد ونیز شرایط مبادله باید موردتوافق طرفین مبادله باشد
CB U مخفف وابسته به امواج رادیویی که برای استفادهی افراد عادی که میخواهند با فرستندهی خصوصی مخابره کنند کنارگذاشته شده است
condemnations U ملی کردن یا مصادره کردن اموال خصوصی به منظوراستفادههای عام المنفعه محکومیت
condemnation U ملی کردن یا مصادره کردن اموال خصوصی به منظوراستفادههای عام المنفعه محکومیت
denationalization U تبدیل مجدد مالکیت عمومی به مالکیت خصوصی بازگشت به وضع قبل از ملی کردن
I was tipped off . U به من رساندند (خصوصی خبر دادند ؟محرمانه اطلاع دادند )
dediction of way U هر گاه راهی واقع در ملک خصوصی فردی به مدت 02سال مورد استفاده عموم باشد جزء اموال عمومی تلقی خواهد شد
dedication U اهداء کردن اهداء وقف بر مصالح عامه اختصاص اموال خصوصی جهت مصارف و منافع عمومی
dedications U اهداء کردن اهداء وقف بر مصالح عامه اختصاص اموال خصوصی جهت مصارف و منافع عمومی
conflict of lows U در حقوق بین الملل خصوصی مطرح میشود و منظور مغایرت قوانین داخلی با قوانین خارجی است
personal column ستون فردی ستون خصوصی در روزنامه
automatic pilot U وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
automatic pilots U وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
pin money U وجهی که شوهر به همسر خود برای حوایج خصوصی و شخصیش می پردازد و زن با صرف ان باید وضع فاهری خود رامتناسب با موقعیت اجتماعی شوهرش بیاراید
international finance corporation U شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
communications stallite corporation U یک شرکت تحت مالکیت خصوصی است که امتیاز ان توسط کنگره ایالات متحده امریکا به منظور مخابره سیگنالهای صوتی وتلویزیونی و تصویری ماهواره صادر شده است
ISP U شرکتی که حاوی یکی از اتصالات داغی است که اتصالات اینترنت و فروش را ممکن می سازد تا کاربران خصوصی از طریق آن به اینترنت دستیابی داشته باشند
exchanger U مبادله کننده
privacy U قانونی که کاربران غیر محغاز نمیتوانند درباره افراد خصوصی از پایگاه داده ها داده دریافت کنند یا هر شخص فقط میتواند اطلاعات مربوط به خودش را در پایگاه داده بداند
automating U بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automated U بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automates U بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automate U بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
trust U تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد
trusts U تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد
trusted U تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد
mixed capitalism U نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
automatic timing advance U تنظیم کننده خودکار
self acting U خودکار عمل کننده
autosyn U هماهنگ کننده خودکار
automatic exchange U رد و بدل کننده خودکار
automatic release U قطع کننده خودکار
automatic tipper U تخلیه کننده خودکار
automatic stabilizer U تثبیت کننده خودکار
departmental U شعبهای
firewall U سیستم امنیتی سخت افزار یا نرم افزار بین سرور یا اینترنیت و اینترنت عمومی . سیستم اجازه عبور اطلاعات به اینترنت را میدهد ولی داده ورودی را بررسی میکند پیش از ارسال آن به سرور خصوصی
automatic circuit breaker U کلید قطع کننده مدار خودکار
fully automatic machine U تمام اتومات
free cutting steel U فولاد اتومات
free cutting brass U برنج اتومات
free cutting alloy U الیاژ اتومات
prize court U شعبهای از دادگاه اداره نیروی دریایی که باامور....کاردارد
paleozoology U شعبهای از دیرین شناسی که باسنگواره ها وجانوران فسیل شده سروکار دارند
synchroreceiver U دستگاه گیرنده خودکار یا بستن خودکار فرامین کنترل اتش به توپ ضد هوایی
automatic levelling U سیستم متعادل کننده خودکارهواپیما سیستم ترازکننده خودکار
automatic error correction U تصحیح خودکار اشتباه اصلاح خودکار خطا
interchanges U مبادله کردن عوض کردن مبادله کالا بین دو کشتی
interchange U مبادله کردن عوض کردن مبادله کالا بین دو کشتی
interchanging U مبادله کردن عوض کردن مبادله کالا بین دو کشتی
interchanged U مبادله کردن عوض کردن مبادله کالا بین دو کشتی
automatic programming U روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
automatic U خودکار مربوط به ماشینهای خودکار
submachinegun U مسلسل خودکار یانیمه خودکار
Recent search history Forum search
2Some of my translations are missing !
1WHAT IS THE MEANING OF HANANEH
1confinement factor
1معنی lead lag compensator
4express, overexpression
1what about the plans to put automatic machines in the factories?
1The generator is maintaining its terminal voltage at 1.0 p.u. under voltage regulator action.
2پن مرطوب کننده
2پن مرطوب کننده
1Oem
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com